ازدواج فامیلی
بختیاریها به ازدواج فامیلی به علت مزیتهایی که داشت، بیشتر از سایر ازدواجها اقبال نشان دادهاند. جوانان بختیاری خود را ملزم به ازدواج با دختران فامیل میدانستند و کمتر کسی به فکر انتخاب زن از طوایف دیگر بود، زیرا این عمل توهین به فامیل و وابستگان به حساب میآمد.بختیاری ها از همان ابتدا ازدواج فامیلی را ترجیح می دادند و درباره ی ازدواج با غریبه این ضرب المثل را به کار می بردند: شی غَریوی سخته. یعنی ازدواج با غریبه سخت است.
ازدواج ناف برون
در میان مردم ایل بختیاری رسم بودهاست که هر گاه دختر و پسری در زمانی نزدیک به هم متولد میشدند، اولیای این اطفال در همان زمان تولد، بند ناف نوزاد دختر را به نام پسری که او نیز تازه به دنیا آمده و یا کمی از او بزرگتر بود میبریدند. پسر و دختر بعدها که بزرگ میشدند باید با هم ازدواج میکردند.
ازدواج گا به گا
گاهی اوقات دو پسر از دو خانواده با خواهر یکدیگر ازدواج میکردند. به اینگونه ازدواجها، گا به گا میگفتند که مشکلات کمتری داشت و کمتر اتفاق میافتاد که بین چنین خانوادههایی بر خورد جدی روی دهد. این ازدواج درحقیقت نوعی دادوستد به حساب می آمد زیرا، از بار سنگین شیر بها و برخی از مخارج که عامل آن چیزی جز سختگیری خانواده ی عروس نبود کاسته می شد.
وجه تسمیه
برخی معتفدند چون پدر دختر به عنوان جهیزیه معولا یک ماده گاو به دخترش میداد، در ازدواج گا به گا در مقابل گاوی که به دخترش داده بود، یک راس گاو به عروسش داده میشد ( گا در زبان بختیاری به معنی گاو است ).
ازدواج هُم بهری
گاهی شخصی از دوران کودکی و یا نو جوانی نزد خانوادهای مشغول کار میشد و صاحبخانه او را به عنوان شریک یا هم بهر قبول کرده و او را مانند فرزندانش در تمام اموال خود شریک میدانست. چنانچه شخص مورد نظر از دختر صاحبخانه خواستگاری میکرد، وی نیزبدون گرفتن شیربها و مهریه دختر خود را به عقد او در میآورد[4].در این نوع ازدواج فرد در اصل داماد سرخانه می شد.
ازدواجهای مصلحتی
هدف از این ازدواجها نزدیک شدن اقراد طبقات پایینتر قدرت ایل مانند کلانتران، به خوانین بودهاست. در این موارد کلانترها دختری ازخوانین را برای خود یا پسرشان خواستگاری میکردند. خوانین هم برای تحکیم پایههای قدرت خود به این ازدواجها رضایت میدادند. گاهی هم خوانین برای تحکیم وضعیت خود، دختری از کلانترها یا بزرگان طوایف را برای خود یا پسرشان به همسری می گرفتند. به این ازدواجها اضافه کنید، هرگاه کسی فوت می کرد همسرش را به عقد برادرش درمی آوردند تا فرزندانش بی سرپرست نمانند و یا هرگاه زنی فوت می کرد، خواهرش را به عقد شوهراو درمی آوردند تا فرزندانش را سرپرستی کند. جوانانی که از نظر مالی ضعیف بودند برای فرار از تجرد و یا برای رسیدن به آسایش، با زنان متمکن و یا زنان خانواده های متشخص ولی مسن تر از خود ازدواج می کردند.
منبع:mi-s.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: